تهدید دهه هشتم موجودیت جعلی رژیم صهیونیستی چیست؟
تاریخ انتشار: ۹ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۳۶۶۷۷۳
خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: جمعیتی که اصطلاحتا آنها را عرب های اسرائیلی صدا می زنند، جامعه ای است که در درون سرزمین های اشغالی ۱۹۴۸ زندگی می کنند و یهودی نیستند. این عرب ها در حقیقت همان مردم فلسطین هستند که از زمان اشغال و جنگ های عرب ها و رژیم مهاجرت نکرده اند و حالا در مناطق تحت سیطره رژیم اشغالگر زندگی کرده و شهروند رژیم محسوب می شوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشتر این مردم عرب ( حدود ۸۴ درصد) مسلمان هستند و درصدی هم مسیحی و دروزی اند. این عرب ها اگر چه در زمان دهه های ابتدای تشکیل رژیم کم بودند؛ اما حالا حدود ۲۰ درصد از جمعیت ۹ میلیونی ساکن سرزمین های اشغالی را تشکیل می دهند. آماری که مرکز مطالعاتی الزیتونه منتشر کرده نشان می دهد حدود ۱.۷ میلیون عرب در سرزمین های اشغالی زندگی میک نند که در ادامه ما آنها را فلسطینی ها ساکن مرزهای ۱۹۴۸ خطاب می کنیم.
فلسطینی های که در مناطق اشغالی زندگی می کنند در این گزارش مرکز الزیتونه ۱.۶۷ میلیون نفر اعلام شده که البته توضیح هم داده شده که با حساب اهالی جولان، اهالی قدس اشغالی و جمعیت عرب های سوری و لبنانی و .... به ۱.۹۹۵ میلیون نفر میرسد. این یعنی به تعبیری که می توان جمعیت عرب های اسرائیلی را (غیر یهودیان ساکن اراضی اشغالی ۱۹۶۷) را ۲ میلیون دانست. رقمی عجیب و رو به رشد که قطعا برای رژیم صهیونیستی چالشی جدید و فرصتی مهم برای تفکر مقاومت با تمرکز بر این جمعیت با توجه به ظهور رگه های بیداری و تغییر رفتار طیفی از آنان در سال اخیر است.
نژاد پرستی سیستماتیک علیه فلسطینی های ساکن ۱۹۴۸
برخلاف تصور عامه مردم که تمام سرزمین های اشغالی یک جامعه یهودی است، اما بخش قابل توجهی از آن عرب اند. عرب های فلسطینی الاصل، هرچند امروزه پاسپورت دارند، عضو پارلمان (کنست) هستند و در انتخابات هم شرکت می کنند؛ اما همواره از یک تبعیض ساختاری رنج می برند.
رسانه های صهیونیستی به آنها اعراب میگ ویند تا یادشان نرود که یهودی و شهروند درجه یک نیستند، رسانه های فلسطینی آن ها را فلسطینی های ۴۸ یا اعراب ۴۸ صدا میزنند. گفتنی است طبق نظرسنجی های موسسات عبری از سال ۲۰۱۶ به این سو، بالای ۹۰ درصد عرب ها گفته اند با آنان تبعیض آمیز و به عنوان شهروند درجه دو برخورد می شود. تبعیض نژادی، بیکاری بالای عرب ها، عدم حضورشان در سمت های مهم دولتی، عدم امکان کسب جایگاه بالا در ارتش و...همگی یک نارضایتی جدی ایجاد کرده است.
تا سال ۲۰۱۸، عربی هم مانند عبری، یک زبان رسمی در سرزمین های اشغالی شناخته میشد اما در همان سال و به دنبال تصویب قانون دولت- ملت یهود در کنست، زبان عربی موقعیت خود به عنوان یک زبان رسمی دولتی را از دست داد و به زبانی که جایگاه ویژهای دارد، تبدیل شد. بند چهارم این قانون نژادپرستانه به زبان رسمی در سرزمینهای اشغالی میپردازد. در این بند بیان شده عبری زبان رسمی است و استفاده از زبان عربی در نهادهای رسمی و یا بهکارگیری آن بهموجب قانون ممکن خواهد بود. در تبصرهای اضافه شده تاکید میکند این بند، قوانین پیشین زبان عربی را تغییر نمیدهد. این تبصره به نوعی به ابهام استفاده از زبان عربی افزوده است؛ زیرا پیش از این عربی یک زبان رسمی محسوب میشد و در مدارس سرزمینهای اشغالی و رسانهها مورد استفاده قرار میگرفت. حتی بر اساس قانون، اعضای کنست میتوانند با زبان عربی صحبت کنند. حال این مسئله مطرح میشود که گویا این قانون جدید به دنبال آن است علاوه بر آنکه عربی از لیست زبان رسمی خارج می کند، بلکه هر جا استفاده از زبان عربی ناشی از حضور عرف و حضور جمعیت وسیع عرب های اسرائیلی که ۲۰ درصد جمعیت را تشکیل میدهند بوده را محدود و دچار مشکل نماید.
در این قانون یعنی دولت-ملت یهود چندین مرتبه بر قوم یهود تاکیده شده و نژادپرستی صهیونیست ها را علنی تر و سیستماتیک تر نموده است. تصویب قانون نژاد پرستی با اعتراض نمایندگان عرب کنست هم همراه بود. ایمن عوده، رئیس ائتلاف فهرست مشترک عربی در کنست تصویب قانون نژادپرستانه یهودی بودن رژیم صهیونیستی را «مرگ دموکراسی» توصیف کرد. اما جالب است که نشریه آنتی وار در واکنش به سخنان نماینده کنست نوشت: «آیا واقعاً عوده فکر میکرد قبل از تصویب این قانون در یک دموکراسی واقعی زندگی میکرده است؟ هفتادسال برتری جویی، نسلکشی، پاکسازی قومی، جنگ، محاصره، کشتار جمعی، قوانین تبعیضگونه متعدد همه و همه با هدف تخریب مردم فلسطین میبایست به وی سرنخهای کافی بدهد که اسرائیل هرگز یک دموکراسی نبوده است.»
خیزش عرب ها در عمق سرزمین های اشغالی ۱۹۴۸
فلسطینی های ساکن سرزمین های اشغالی در دهه های ابتدای موجودیت جعلی رژیم صهیونیستی و تا سال ۲۰۰۰، نقشی بسیار حاشیه ای داشتند. دلیل این مسئله کم بودن جمعیت، سازش بسیاری از سران قبائل و احزاب عربی و پذیرش موجودیت رژیم و .... بود اما از ۲۰۰۰ به این سو احساس تهدید از سوی جوانان عربی شنیده شد و اتفاقاتی بی نظیر در ۲ سال اخیر رقم خورده که نشان می دهد رژیم صهیونیستی با یک چالش جدی در عمق سرزمین های اشغالی اش از این پس روبروست.
در طول چند دهه حضور این اعراب در سیطره سرزمین های اشغالی، شورش و اعتراضات فراوانی از این جمعیت بالاخص در دوران انتفاضه ثبت شده است. اما ناآرامی و اعتراضات گسترده این اعراب در اردیبهشت ماه سال گذشته و هم زمان با سیف القدس در حمایت از مسجدالاقصی و مقاومت غزه، زنگ خطر جدی ای را برای رژیم صهیونیستی به صدا در آورد. به گونه ای که شخصی مثل نفتالی بنت هرگاه از آن اتفاقات با هدف حمله به نتانیاهو که آن زمان نخست وزیر بود می خواهد یاد کند، اینگونه روایت می کند که ما با اتفاقی بی سابقه در تاریخمان روبرو شدیم و کنترل برخی شهرها را برای چند روز از دست دادیم.
همچنین امسال در ۲ ماه ابتدایی ۱۴۰۱ در فاصله حدود۴۰ روز ۵ عملیات از سوی فلسطینی ها از جنوب( بئرالسبع نقب) تا شمال ( تل آویو) رخ داد که در سال های اخیر این حجم از عملیات در کنار تعداد تلفات جانی صهیونیست ها (۱۹ نفر) یک امر کاملا بی سابقه ای است. عملیات اول در بئرالسبع ، عملیات دوم در الخضیره ، عملیات سوم در بنی براک تل آویو، در عملیات چهارم در خیابان دیزنکوف محل اصلی توریستی تل آویو و عملیات پنجم در العاد رخ داد. یکی از موضوعات مهمی که باید در خصوص این ۵ عملیات به آن توجه کرد، پراکندگی جغرافیایی آن از بئرالسبع( در صحرای نقب و جنوب فلسطین اشغالی) و الخصیره در شمال تل آویو تا قلب تل آویو در شمال سرزمین های اشغالی است. ۵ عملیات پیاپی و همگی درون سرزمین های اشغالی ۱۹۴۸ بسیار حائز اهمیت و راهبردی است. چیزی که نشان می دهد نهادهای امنیتی رژیم صهیونیستی جدا از نگرانی هایشان برای کنترل کرانه باختری در کنار تضعیف قدرت کنترلی و امنیتی تشکیلات خودگردان، باید بیش از گذشته نگاهی به دورن خود و مناطق کاملا صهیونیست نشین هم داشته باشند.
پیامد این عملیات ها تنها منحصر به امنیت روانی جامعه و پیامدهای امنیتی برای صهیونیست ها باقی نماند. روزنامه یدیعوت آحارونوت در گزارشی اعلام کرد که علت اصلی فروپاشی ائتلاف نفتالی بنت و یائیر لاپید عملیاتهای مقاومتی اخیر فلسطینیان در سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸ بوده است. سکوت جناح راستگرای رژیم صهیونیستی در قبال ائتلاف نفتالی بنت با لیست یکپارچه عربی، در پی عملیاتهای اخیر در اراضی اشغالی ۱۹۴۸ شکسته شد و بار دیگر اختلافات سیاسی آنها نمایان شد. در حقیقت عملیاتهای گسترده فلسطینیان در اراضی اشغالی در حالی اتفاق افتاد که بنت در رأس قدرت بود و همین مسئله موجب ازهم گسیختگی و فروپاشی ائتلافی شد که بر پایه همکاری بین احزاب و اشخاصی شکل گرفته بود که هر کدام رویکرد و دیدگاهی مختلف نسبت به خاورمیانه، رژیم صهیونیستی و مساله فلسطین داشتند.
رهبران راست افراطی در سالهای گذشته تلاش کردهاند شهروندانِ عرب ساکن اراضی اشغالی را بهعنوان یک تهدید امنیتی به تصویر بکشند. حتی برخی تحلیل گران معتقدند لفاظیها و سیاستهای نژادپرستانه نتانیاهو در قبال شهروندان عرب ساکن اراضی اشغالی به گذاشتن بنای موج خشونت در سال ۲۰۲۱ کمک کرد.
جمع بندی
جوانان فلسطینی ساکن در سرزمین های اشغالی ۱۹۴۸، با گذشت چند دهه اشغالگری، نه تنها هضم نشده اند بلکه تداوم و تشدید نژادپرستی، احساس ظلم و سرخوردگی و تعرض و تلاش رژیم برای حذف هویت عربی اسلامی شان موجب شده بپاخیزند تا رژیم صهیونیستی در دهه ۸۰ موجودیت جعلی اش با چالشی جدید افزون بر چالش های پیشین برآمده از یک رژیم جعلی و ساختگی اش روبرو شود.
*محسن فایضی؛کارشناس مسائل فلسطین
کد خبر 5526954منبع: مهر
کلیدواژه: رژیم صهیونیستی فلسطین تل آویو خانه عنکبوت روسیه اوکراین رژیم صهیونیستی ایالات متحده امریکا عراق فلسطین ناتو ایران جو بایدن عربستان سعودی ترکیه جنگ اوکراین مسکو انگلیس سرزمین های اشغالی ۱۹۴۸ سرزمین های اشغالی رژیم صهیونیستی اراضی اشغالی فلسطینی ها زبان رسمی زبان عربی عملیات ها تل آویو عرب ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۶۶۷۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اتحاد ملتها، انزوای صهیونیسم
تهاجم اخیر صهیونیستها به غزه وکشتار بیش از۴۰هزارانسان طی هشت ماه اخیر، اوضاع این رژیم جعلی را پیچیدهتر از قبل کرده است و حالا علاوهبر افکارعمومی، دولتها وسیاستمداران نیز یکی پس ازدیگری درصدد این هستند تا از ابزارهای دیپلماتیک برای توقف این نسلکشی استفاده و متجاوزان صهیونیست را متوقف کنند.در تشریح شرایط بحرانی پس از طوفانالاقصی باید به این گزاره استناد کرد که حتی آمریکا نیز توان نجات صهیونیستها از منجلابی که در آن فرورفتهاند را ندارد، کما اینکه کنترل اوضاع از دست کاخ سفید نیز خارج شده و آنها در داخل و خارج آمریکا گرفتار بحران حمایت بیقید و شرط از صهیونیستها هستند. بعید نیست که بایدن در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری هزینه هنگفتی را بابت این پشتیبانی بپردازد.
صدای واحد سیاستمداران در توقف جنایات اسرائیل
بنابر شواهد موجود، اوضاع صهیونیستها در منطقه نیز تعریفی ندارد و اگر تاکنون تنها جمهوری اسلامی ایران به عنوان مهمترین دشمن رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا شناخته میشد اما دایره این تقابل رو به افزایش است و حتی متحدان قدیمی و سنتی آمریکا در منطقه که حامی اسرائیل بودند نیز به انتقاد از جنایات ضدانسانی صهیونیستها علیه مردم غزه پرداخته و خواستار آتشبس فوری هستند؛ پانزدهمین اجلاس سران سازمان همکاری اسلامی، یکی از این محافل بود که مقامات حاضر در آن ضمن حمایت از آرمان قدس، آمادگی خود برای مقابله با زیادهخواهی صهیونیستها را اعلام کرده و خواهان اقدام نهادهای بینالمللی در اینخصوص شدند. مواضعی که حکایت از افزایش حامیان مردم غزه دارد و نگرانیهای صهیونیستها درخصوص انزوای جهانی را صدچندان کرده است؛ ترکیه یکی از کشورهایی است که پیش از این با تعاملات اقتصادی با رژیم جعلی اسرائیل در جهت تحقق اهداف صهیونیست حرکت میکرد و حالا از تحریم این رژیم کودککش سخن میگوید.
وزارت بازرگانی ترکیه با اعلام این خبر گفت: تا زمان اعلام آتشبس دائمی و امکان ورود کمکهای بشردوستانه به غزه، تمامی مبادلات تجاریاش با رژیم صهیونیستی را متوقف خواهد کرد. این سخنان مجددا توسط هاکان فیدان، وزیر خارجه ترکیه در گامبیا تکرار شد: آنکارا آمادگی خود را برای بهکارگیری تمام امکانات ممکن به منظور اعمال فشار به اسرائیل اعلام میکند. بدین ترتیب ترکیه به صورت رسمی به جمع مخالفان این رژیم جنایتکار پیوست.اگرکمی به عقب برگردیم، متوجه چرخش ۳۶۰ درجهای دولتهای منطقهای علیه صهیونیستها میشویم و بدین ترتیب میتوان شتاب صورتگرفته در بحران مشروعیت این رژیم غاصب را درک کرد؛ آمریکاییها با هدف تثبیت جایگاه صهیونیستها در منطقه، پروژه عادیسازی را در دستور کار قرار دادند تا بدین ترتیب به روابط دیپلماتیک و سیاسی جهت دهند و شرایط را مهیای اجرای برنامههای غرب در منطقه کنند اما این رویای صهیونیستها مثل دیگر پروژههایشان به بنبست خورد؛ البته بهرغم عادیسازی روابط با برخی از کشورهای عربی اما صهیونیستها در میان ملتهای عربی با بحران مشروعیت مواجه هستند و اظهارات فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان مبنی بر اهمیت تأمین گذرگاههای بشردوستانه امن برای پایان دادن به درد و رنج فلسطینیان که خواستار آتشبس فوری و دائمی در نوار غزه شد، نشان از انزوای صهیونیستها در منطقه غرب آسیا دارد. درحالی که مقامات آمریکایی به پیشواز صلح دولتهای عربی با رژیم صهیونیستی میرفتند اما وقایع چند ماه اخیر نشان داد که صلح با سگ هار منطقه، اتفاق باطلی است و برای تحقق صلح باید موانع ایجاد صلح را از میان برداشت درحالی که رژیم صهیونیستی ذاتا وماهیتا متجاوزاست وحیاتش به جنگ و جنایت گرهخورده است.
حضور در اجتماعات ضدصهیونیستی
علاوهبر محکومیت جنایات صهیونیستها توسط مردم کشورهای مسلمان وعربی، در اروپا نیز کمپینها، گروهها و سازمانهای مردمنهاد،تحرکات مداومی علیه جنایات رژیم صهیونیستی بهراه انداختندوخیابانهای کشورهای مختلف اروپایی، مملو از معترضانی بود که خواهان فشار دیپلماتیک علیه رژیم جعلی اسرائیل بودند، تلاشهایی که نتیجه داد و منجر به انزوای صهیونیستها در شورای امنیت شد. جنبش اخیر دانشجویان آمریکایی نیز بازتاب زیادی داشته و به دانشگاههای مطرح دیگر کشورها نیز رسیده است. صرفنظر از مباحث حقوقبشری و اخلاقی، مخالفت مردم آمریکا با اختصاص مالیاتشان برای اعطای تسلیحات به رژیم کودککش اسرائیل، یکی دیگر از مسائلی است که دولت بایدن را با چالش جدی مواجه کرده، زیرا ایالات متحده ۲۳۶ میلیارد دلار به شکل کمک و سرمایه در بحث پدافندی و سامانههای دفاع موشکی به صهیونیستها داده است و همین امر اختلافاتی را در میان گروههای سیاسی ایالات متحده ایجاد کرده است؛ سندرز در اعتراض به این سیاست در نطقی در مجلس آمریکا اعلام کرد: «فعالیت غیر خشونتآمیز فلسطینیها با چالش اشغال خشونتآمیز روبهرو است خشونتی که میلیاردها دلار از پول مالیاتدهندگان آمریکایی صرف تامین بخشی از آن میشود» و به همین منظور کمپینهایی در مخالفت با فروش تسلیحات و اختصاص پول مالیاتدهندگان به صهیونیستها به راه افتاده است که ممکن است زمینهساز تغییرات راهبردی در سیاست آمریکا شود که اگر این اتفاق هم نیفتد اما
به انزوای دامنهدار اسرائیل میانجامد.
عوامل فشار بر صهیونیستها در سطح منطقه
همانطور که اشاره شد، دینامیسم فشار بر اسرائیل برای تن دادن به آتشبس و توقف بمباران غزه در سطحی فراتر از فلسطین اشغالی در حال رخ دادن است و غیر از مواردی که ذکر شد، باید به تحرکات محور مقاومت که نقش بسزایی در انزوای دفاعی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی داشت، اشاره کرد. محور مقاومت و دولتهای همسو با آرمان قدس شریف از مهمترین عوامل اثرگذار بر سرنوشت جنگ و انزوایی هستند که اسرائیل دچار آن شده است؛ مقاومت اسلامی منطقه اصلیترین نیروی میدانی در جهت توقف جنگ است. این جریان متشکل از نیروهایی متمرکز و تشخصیافته در سطح منطقه است که نمایندگی گفتمان مقاومت در برابر سلطهجویی و سلطهپذیری را عهدهدار است و در تحولات پس از طوفانالاقصی به لحاظ عملیاتی، به صورت هماهنگ و منسجم به یاری مقاومت فلسطین برخاست و هماهنگی و انسجام گروههای محور مقاومت در کمک به توفیق در راهبردهای عملیاتی را میتوان بهوضوح مشاهده کرد. هدف قرار دادن پایگاههای نظامی آمریکا در عراق و سوریه و انهدام تجهیزات و تجمعات نظامیان صهیونیستی توسط حزبا... لبنان تا تهدید منافع اقتصادی رژیم صهیونیستی از طریق هدف قرار دادن و توقیف کشتیهای حامل کالاهای تجار صهیونیست توسط انصارا... یمن، بخشی از این اقدامات است که مانع گسترش جنگ در منطقه شده و پیام شفافی را به حامیان فرامنطقهای اسرائیل رسانده است.جغرافیای سیاسی اسرائیل نیز یک محیط خفهکننده را پیرامون این رژیم جعلی ایجاد کرده که از بدو تاسیس هویت جعلی اسرائیل همواره به عنوان یک تهدید ژئوپلیتیکی و استراتژیکی موردتوجه بود؛ زیرا در شمال اراضی اشغالی زرادخانههای موشکی مقاومت اسلامی لبنان، حزبا... قرار دارد و شرق آن از سوی چهار میلیون آواره فلسطینی مستقر در اردن تهدید میشود. ضمن اینکه این منطقه در تیررس حملات گروههای مقاومت عراق و سوریه از شرق و شمالشرق است و در جنوب هم گردانهای قسام و نیروهای حماس بر صهیونیستها اشراف دارند و قلب اراضی اشغالی هم در اختیار جهاد اسلامی و گردانهای جنین است. همین امر بازدارندگی دفاعی صهیونیستها را به حداقل رسانده که اوج آن در عملیات وعده صادق محقق و هیمنه پوشالی صهیونیستها که غره به امنیت غیرقابل نفوذ دفاعی و اطلاعاتی بودند، درهم شکسته، افول صهیونیستها در منطقه غرب آسیا محرز شد. این امر موجب شد ۱۰ کشور مقابل دفاع مشروع ایران قرار گرفتند تا شاید فروپاشی صهیونیستها را به تعویق بیندازند.البته واقعیتهای موجود در نظام بینالملل به گونهای رقم خورده که نگرانی سیاستمداران غربی نسبت به نابودی قریبالوقوع اسرائیل شدت یافته است و صاحبنظران، رسانهها و مراکز مطالعاتی صهیونیستی نیز بر آن باور دارند و نسخههای مختلفی را تجویز میکنند اما بازتاب این شرایط در سرزمینهای اشغالی، نشاندهنده واقعیت صهیونیستهاست؛ چراکه شهرکنشینان امیدی به استمرار اسرائیل و آینده آن ندارند، بهویژه که فراز و نشیب ماههای اخیر، وضعیت آمریکا که مهمترین شریک راهبردی اسرائیل بود را هم به چالش کشیده و بعید نیست که غروب این دو متحد استکباری همزمان رخ دهد.
تحریم کالاهای صهیونیستی
تحریم کالاهای صهیونیستی یا شرکتهای حامی صهیونیسم یکی از اقدامات خودجوش در این عرصه بود و بدینترتیب شرکتها و برندهای مرتبط با اسرائیل و آمریکا، هدف تحریمهای گسترده فعالان و هواداران فلسطین در کشورهای اسلامی قرار گرفت. استارباکس از جمله این شرکتها بود که پس از ضرر و زیانهای فراوان، اقدام به صدور بیانیهای در وبسایت خود در مورد کارکرد شعبههایش در خاورمیانه کرده و مدعی شد که «این شرکت یک سازمان غیرسیاسی است و شایعات مبنی بر حمایت از دولت یا ارتش اسرائیل غیرواقعی است.» شواهدموجود، حکایت از آن داردکه کمپین جهانی علیه کالاها وبرندهای اسرائیلی - آمریکایی در جهان بهویژه کشورهای اسلامی، روند موفقیتآمیزی را طی و شریانهای اقتصادی این رژیم جعلی را فلج کرده تا حدی که این شرکتها با کاهش فروش ۷۰ درصدی مواجه شدند.